شلینگ، استیگلیتز، احمدینژاد، مردم
توماس شلینگ حدود یه هفتهی پیش دانشگاه شریف از توماس شلینگ برندهی جایزهی نوبل اقتصاد سال 2005 دعوت کرده بود. مجلهی شهروند امروز با آقای شلینک مصاحبهی کوتاهی در مورد شرایط اقتصادی ایران داشت. اگر علاقمند بودید میتوانید این مصاحبه را در شمارهی 9 دی 1386، صفحهی 67 ببینید. "...در مورد کشور من، این نکته اهمیت دارد که ما با درآمدهای کلان نفتی مواجه هستیم و مردم توقع دارند بازتاب درآمدهای نفتی را در زندگی خود ببینند. گاهی رشد قیمت منابع طبیعی در کشورهای غنی از این منابع سبب میشود آن کشور با درآمدهای کلانی مواجه شود. در این شرایط بهترین راه برای سرمایهگذاری چیست؟ میخواهم نظر شما را در مورد رشد درآمدهای نفتی ایران و بهترین راهی که میشود از این منابع استفاده کرد، بدانم. در مورد ایران اطلاعات زیادی ندارم. اما خواندهام و شنیدهام که ایرانیها هیچگاه به درستی از منابع خود استفاده نکردهاند. فراموش نکنیم که مهمترین هدف سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی، تأمین رفاه اجتماعی و ایجاد رشد اقتصادی است. از جمله این بخشها میتوان به سرمایهگذاری در بخشهای راهسازی، جادهسازی، زیرساختهای صنعتی و آموزشی، دانشگاه و سیستمهای ارتباطی و مخابراتی اشاره کرد. برای من که این روزها نگاه ویژهای به مسایل اجتماعی دارم، سرمایهگذاریها باید به بهبود مسایل اجتماعی منجر شود. بهنظر من حتی اگر بخشی از جمعیت یک کشور از توانمندیهای لازم برای برقراری ارتباط سالم و پویا با دیگران و بازارهای جهشی برخوردار نبودند، باید بیشترین سرمایهگذاری در توسعهی سیستمهای ارتباطی باشد زیرا این مسأله زمینهساز رشد اجتماعی است. در این بخش باید به آموزش کودکان توجه زیادی کرد و در صورتی که در کشوری به دلیل هزینههای کلان مدرسه برخی امکان ادامه تحصیل را پیدا نمیکنند باید سرمایهگذاری کلانی در این بخش انجام شود. اما اگر قیمت منابع طبیعی به یکباره رشد کرد؛ برای مثال قیمت نفت که از 50 دلار به 100 دلار رسید؛ در این شرایط باید سرمایهگذاری در سیستمهای مالی انجام شود. این در شرایطی است که کشور نیازی به سرمایهگذاری در حوزههای داخلی نداشته باشد. با این پول کلان نباید در بخشهایی سرمایهگذاری کرد که در کوتاهمدت، بهرهوری بالایی دارد. بدترین راه برای دور ریختن این منابع، این است که درآمدهای کلان نفتی، خرج سیر کردن شکم و یا امور جاری دولتها شود. در این زمینه برخی کشورها بهخوبی دریافتهاند که درآمدهای نفتی را نباید خرج امور جاری کرد. به طور مثال تزریق این گونه در آمدها به بودجه میتواند عواقب وخیمی برای کشورها داشته باشد. در این گوشه از دنیا، خیلی از دولتها دوست دارند برای مردم رفاه ایجاد کنند و در این زمینه درآمدهای ناشی از گران شدن منابع طبیعی را خرج امور جاری میکنند که این سیاستها، عواقب ناگواری از جمله تشدید تورم و شکاف بیشتر فاصلههای طبقاتی ایجاد میکند. به نظر من بهترین راه برای سرمایهگذاری در حوزههایی خواهد بود که رشد زیرساختهای مالی در سالهای آتی را به دنبال خواهد داشت. به هر حال مسألهی با اهمیت این است که منابع کلان مالی از جمله درآمدهای ناگهانی ناشی از افزایش قیمت نفت، نباید در یک بخش یا حتی یک کشور سرمایهگذاری شود زیر این مسأله آسیبپذیری سرمایهگذاری را افزایش میدهد. به عبارت بهتر باید این داراییها در بخشهایی سرمایه گذاری شود که با رشد قابلیتهای انسانی و زیر ساختهای صنعتی و اقتصادی، اقتصاد آن کشور را در مسیر توسعه و رشد قرار دهد تا بیشترین بهرهوری را ایجاد کند..." جوزف استیگلیتز هفتهی قبل شنیدم که آقای نهاوندیان قرار است همایشی در مورد جهانیشدن برگزار کند که در آن از افراد برجستهای از قبیل جوزف استیگلیتز، برندهی جایزهی نوبل اقتصاد سال 2001 و ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزی دعوت به عمل آمده بود. آقای استیگلیتز که در سال 1997 به ریاست اقتصاددانان بانک جهانی منصوب شد از طریق ویدئوکنفرانس سخنرانی کوتاهی داشته که بخشی از آن جالب است (متن کامل سخنرانی را میتوانید در شمارهی 23 دی 1386 ببینید): "...مشكل دوم كه بسياري از كشورها با آن مواجه هستند در مورد فروش نفت و ساير مواد معدني است. متاسفانه نفت به عنوان يك منبع طبيعي نميتواند باعث ايجاد شغل شود و بدين ترتيب رقابت در بازار صادرات و واردات براي كشور مشكل ميشود. به اين دليل است كه بسياري از كشورها با داشتن منابع طبيعي غني، كشورهاي ثروتمند با مردم فقير هستند. و براي مبارزه با اين مساله بايد به ميزان تبادلات توجه كرد و تبادلات خارجي در اين رابطه بسيار موثر خواهد بود و البته بايد اطمينان حاصل شود كه اين موارد باعث ايجاد شغل ميشوند..." محمود احمدینژاد آقای احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی خود پیوسته از این موضوع صحبت میکرد که "نفت را سر سفره ملت میآوریم". مردم شاید همین تبلیغات کلاسیک احمدینژاد مانند رجاییپیشهگی یا حرفهای شبیه حرف امام در مورد سر سفره آوردن و این حرفها یا به جای کت و شلوار، کاپشن پوشیدن و حامی مستضعف بودنها دلیل مهمی برای رئیسجمهور شدن احمدینژاد باشد. حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم خود من هم آن زمان فکر میکردم پول نفت باید به نوعی سر سفرهی مردم بیاید. ولی میبینم نظر اهل فن چیز دیگری است. نمیدونم ما کسی رو نداریم که به حرفش گوش کنیم یا این جبر تاریخه! عیب از خودمان است!
4 Comments:
اشکال از خودمونه عزیز...
از ملت ایران...
از ما جوون ها...
از ما دوتا...
از من...
از تو ...
من خودم رو درست کنم... بعد تو ... بعد جوون ها ... بعد ایران...
اون وقت درست میشه.
این من بودم وحید...
از سیستم نظر دهی اینجا خوشم نمیاد ... userfriendly نیست.
سلام اينجا واقعا عوض شده . معلومه حالت خوب شده . من كه واقعا متعجب شدم . اين هم كامنت كه گفته بودي بگذاريم . اما تو كه به مت سر نمي زني
سلام میرا جان
من نمیدونم تو کی هستی
Post a Comment