۱۳۸۵ فروردین ۲۷, یکشنبه

واحه

روی زمین یه جاهایی هست که برای بعضی از آدما چیزی بیشتر از اون چه که دیگران می بینند رو تداعی می­کنه. مثلا جبهه؛ مثلا یه خونه­ی پدری؛ مثلا یه کوچه که تو رو یاد یه نفر که یه روزی از اون کوچه رد شده می­اندازه؛ یا حتی واحد هفتم یه آپارتمان که برای شما فقط یه واحد هفتمه، برای ما واحه است!
اجازه بده یه واژه رو تعریف کنم : مقدس. مقدس به چیزی میگن که بتونه صفات خدا رو به وحدت برسونه و به خاطر این یه صفته چون کاملا مفهومی نسبی داره. هر چی صفات بیشتری رو تو خودش جمع کنه مقدس­تره. صفاتی مثل عدل، آزادی، عشق، خلاقیت، جامع نگری. انسان­ها بیشتر می­تونن مقدس باشند چون چیزی تو دنیا بیشتر از اونا نمیتونه این صفات رو یکجا جمع کنه. من فکر می­کنم هروقت چیزی مقدس شمرده میشه باید یه ربطی به یه انسان داشته باشه. مکان مقدس هم به خاطر آدمهایی که اونجا بودن یا هستن مقدس شمرده میشن.
بذار کمی هم راجع به جامع نگری توضیح بدم : کسی جامع نگره که بتونه دید وسیع تری از شبکه علت و معلولی داشته باشه. مثلا وقتی یکی یه سد می­سازه باید اینو بدونه که اگه جلوی مسیر این رودخونه رو می­بنده ممکنه روستای پایین دست دیگه آب نداشته باشه یا جنگل بعدی خشک می­شه. خدا بزرگترین جامع نگرها است چون علاوه بر اینکه همه­ی شبکه علت و معلولی رو می­بینه هم در بعد زمان و هم در بعد مکان از این توانایی برخورداره. خودش می­دونه که دیگه تو چه ابعاد دیگه­ای می­تونه این کار رو بکنه. این همون چیزیه که بعضی­ها بهش می­گن حکمت.

(این که از این جا به بعد حرفام چه ربطی به از این جا به قبل حرفام داره یه کم فکر می­خواد و یه کم هم باید در جریان اتفاقات باشی)
حالا یه جایی رو تصور کن که هر روز از ساعت 8:30 صبح تا حداقل 8 شب از چند تا جوون پر می­شه و من می­خوام بگم که اون جوونا اون­جا چه کار می­کنن.
میشنوی که دارن بحث می­کنن که کسی نباید جمعه بیاد سورنا بعد جمعه که میری میبینی همشون هستن!
به یکیشون می­گی اگه سورنا تعطیل شد چی؟ میگه خوب یه سورنای دیگه می­زنیم چون به چیز دیگه­ای اصلا نمی­تونه فکر کنه.
یکی دیگه­شون می­گه روزایی که نیستم خیلی ناراحتم؛ می­ترسم عقب بمونم.
اون جمعه­هایی که نمیاد سر کار وقتی یه کم بیشتر-تا ساعت 9- می­خوابه تمام روز سر درد داره.
اون یکی از خستگی از لحظه­ای که تصمیم می­گیره بخوابه 5 دقیقه قبلش خواب رفته!
یکی خونه­ش رو داده، یکی کامپیوترش رو، یکی همه­ی ایده­هاش رو، یکی هم همه­ی زندگیش رو گذاشته وسط که...
که چی ؟
این سوالیه که خیلی ها می­پرسن.
وقتی بگم یکیشون قبلا ساعتی 5 هزارتومان حقوق می­گرفته ولی الان که اینجاست ساعتی 2 هزارتومان نمیگیره تو چی راجع بهش فکر می­کنی؟
چون اینجا تنها جاییه که می­شه توی پروژه­هاش Backtrack بزنی.
چون اینجا تنها جاییه که پروژه­هاش قبل از اینکه اجرا بشن یا براشون تبلیغ بشه مشتری پروپا قرص دارن.
چون اینجا تنها جاییه که توانایی 2 نفر بیشتر از جمع توانایی تک تکشونه.
چون اینجا تنها جاییه که برنامه نویساش با مشتری دعوا می­کنه تا بهش بفهمونه که این بیشتر به دردت می­خوره.
چون اینجا تنها جاییه که یکی از انگلیس میاد میگه من کاشکی تو شرکت شما می­تونستم کار کنم.
چون اینجا تنها جاییه که بعضی­ها می­خوان بدونن توش چه تخصصی نیازه بعد می­خوان برن یادش بگیرن که بعدش بیان تو سورنا کار کنن.
چون اینجا تنها جاییه که بچه­هاش دوست دارن برای کلمه­های انگلیسی معادل فارسی پیدا کنن بعدش از اونا اسفاده کنن.
چون اینجا تنها جاییه که کارمند جرات میکنه به نظر مدیر علنا اعتراض کنه.
چون اینجا هرکس که فهمید چقدر می­تونه تو کارش خلاق باشه دیگه نگفت حقوق من کمه یا کارم بی کلاسه.

حالا فهمیدی چرا از اونجا پا شده اومده اینجا با این حقوق کم کار می­کنه؟
همه فقط یکی دو تا از اون پنج صفت مقدس رو برای خودشون می­خوان، بنابراین وقتی می­بینن یکی یه کاری می­کنه که به نظر با اون یکی دو تا صفت متناقضه می­گن کارش اشتباهه در حالی که اون شاید چیزای بیشتری رو می­بینه و می­خواد.

چیزایی که گفتم همش راجع به همون واحد هفتم بود. جایی که با همه­ی کوچیکیش تونست چه قلب­های بزرگی رو تو خودش نگه داره و حالا دیگه خیلی بزرگ­تر از هفتاد، هشتاد متر مربعیه که هست. جایی که آدما توش کار نمی­کنن برای این که چیزی بدست بیارن، بلکه توش کار می­کنن تا چیزی رو که به دست آوردن از دست ندن و بتونن به دیگران هم بدن. حالا می­فهمم چرا مرتفع ترین واحد اون ساختمونه : تا شاید بتونه آدمای توش رو به جایی که لیاقتش رو دارن نزدیک­تر کنه.
دیگه با خیال راحت می­تونم مکان مقدس بدونمش.

این رو هم برای کسایی که منو کم­تر از قبل می­بینن می­گم :
یه جاهایی بوی کلوچه­هی مادربزرگم رو استشمام می­کنم. شاید یه راهی به خونمون داشته باشه!
"من هم نمی­خوام از دستش بدم پس مجبورم که چهره­ی دوست داشتنی­تون رو کمتر ببینم"

0 Comments: